مدیریت درگیری (Konflikthantering) و راهکارهای مقابله ای (Hanteringsstrategier)

درگیری یا تعارض  وقتی پیش می آید که دو فرد از نظر برداشت٬ شخصیت٬ ارزشگذاری٬ و نقطه نظرهایشان با هم تفاوت دارند و بین آنها برخورد بوجود می آید. تعارض و درگیری با دیگری به خودی خود یک مسئله نیست ولی وقتی درست مدیریت نشود به یک مسئله تبدیل می شود. برخی افراد از درگیری می ترسند (knflikträdd) ٬ به این معنی که آنها به جای داشتن آمادگی برای حل مسئله اصولا از طرح صورت مسئله فرار می کنند و یا آن را پاک می کنند. آنها از عصبانی شدن طرف مقابل و یا پیامدهای منفی یک مسئله فرار می کنند غافل از اینکه با این روش مسئله به جای خود باقی می ماند و بالاخره در زمانی دیگر و مکانی دیگر  و شاید به صورتی پیچیده تر باید با آن روبرو شد. این افراد نیاز دارند به جای فرار از مشکل٬ مدیریت درگیری و مهارتهای حل مسئله را به طور موثر فراگیرند. در مدیریت درگیری٬ به جای دعوای با دیگری بر سر یک کیک می توان یاد گرفت که کیک را با او تقسیم کرد. البته باید توجه داشت که مدیریت درگیری لزوما به معنای رضایت همه طرفهای درگیر نیست و نمی توان انتظار داشت که همه از نتایج آن راضی باشند.

در رابطه با حل مسائل و درگیری ها٬ مهارتها و راهکارهای (استراتژیهای) مقابله ای وجود دارند که آگاهی و تسلط بر آنها می تواند کمک فراوانی به افراد در مدیریت درگیری ها بنماید. در پژوهش های علمی راهکارهای مقابله ای را به سه گروه مهم تقسیم میکنند: راهکار متمرکز بر مسئله٬ راهکار متمرکز بر هیجان٬  راهکار متمرکز بر حمایت دیگران. در زندگی روزمره٬ معمولا افراد مخلوطی از این راهکارها را به کار می گیرند. هر چند که این راهکارها همه می توانند مفید باشند ولی در استفاده صحیح از هر کدام باید به نوع مسئله و شرایط زمانی و مکانی آن توجه داشت. به طور کلی می توان گفت که راهکار متمرکز بر مسئله از بقیه راهكارها مفیدتر خواهد بود در صورتی که آن مسئله حل شدنی باشد. ولی در زمانی که مسئله حل نشدنی است شاید راهکار متمرکز بر هیجان راهکار مفیدتری باشد. در جایی نیز که فرد نتواند با تغییر شیوه تفکر و طرز برداشت خود و یا کنترل استرس و هیجان خود کمکی به حل مسئله و مدیریت درگیری کند استفاده از کمک دیگران خصوصا مشاوران و روانشناسان حرفه ای یک ضرورت است.